چقدر تنهام...

                                 
                                    فراموشم کن

شاید فردا هرگز نباید می دانست که دیروز برای چه رفت و یا شاید امروز من نبایست می بودم!

شب را بوی عشق نفس کشیدن? صبح را با عشق طلوع آغاز کردن و با حس غروب به اتمام بردن? پرواز نقره گون مهتاب است.

آفتاب دیروز به شوق فردا همیشه می تابد ولی کدامین فردا؟! من نمی دانم!!

شب با حس آغاز به پایان می رسد ولی به کدامین پایان نمی دانم! شاید پایانی نیست برای شب یا شروعی برای غروب.

ولی من از همان آغاز به پایان شب رسیدم? پایان جاده ی خاطرات? پایانی که آغاز نداشتو یا شاید پایانی که پایان نداشت!!

من همیشه بدنبال پایان بودم ولی کنون به دنبال آغاز خود می گردم? آغازی که من را مسافر کرد? مسافر کدام سفر نمی دانم!!! ولی حالا من به شوق آواز شبگرد به ترانه هایم عشق می ورزم و از صدای ترنم جویبار ? ترانه ی آغاز می پرسم? آغاز همان زندگی که مرا خواست نبود. هیچگاه من و تو دلیل خواستن نبودیم و هیچگاه خواستن ما دلیل!



امروز بر پشت بام افکار ستاره ها مینشینم و فردای مهتاب را می بینم? فردایی که شاید نباید از فردا بداند. در حال به خواب سیاه شب رسیدم? خوابی که با تمام تیرگی? روشن تر از همه ی طلوعها بود? خوابی سبکتر از پر قو و غمزده مثل غربت چشمهایم.

نگاه خسته ی من به سوی همان قله ایست که در هیچ سرزمینی نمی یابم یا شاید در باغ افکار من غنچه ها از کوهستان برایم قصه نساختند.

از من ،از که می پرسی؟! از باد؟؟

از من سراغ که را می گیری؟! ققنوس؟؟

در من نگاه که را می بینی که غربت من را از چشمانم نمی خوانی؟؟

من غریب در دیار غربت،خسته در نشیمنگاه شب و مات و مبهوت بر سر دو راهی به آسمان زل زده ام و با رنگ آبی می نویسم نامه ای تقدیم به باد!!

من باد را به تو می سپارم و ماه را به تو می بازم و بدرود را به تو می نویسم، چرا که من رفتنی و تو ماندنی هستی، پس مرا با تمام آن ترانه ها به دست غربتم بسپار و مرا به خود بگذار و خود به سوی آسمانی دیگر پرواز کن، هر چند آسمان همه جا به همین رنگ است ولی فکر پرواز رنگین تر است پس باید به دست آبی دریا به سرزمین غروب برسم، به سرزمین آغاز و پایان باغ قصه هایم! پس همه و همه برای تو و هیچ و هیچ برای من!!!!!!!!!

ولی تنها بدان در گریز ناگزیرم فکر باد را هم برای تو روی طاقچه ی خاطرات گذاشتم، برای تولد دوباره ی عشق تو! پس دگر از من خسته سراغ هیچ را نگیر که من به پایانِ پایان رسیدم و دگر نیست را چشیدم، پس تو را برای همیشه بدرود گویم و با آرزوی پرواز!!!

 پرنده ی مهاجر را فراموش کن زیرا پرواز خاطره ی یک پرنده است!!!!!!!!!!!!!!!!
                                               

نظرات 7 + ارسال نظر
علیرضا شنبه 29 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 02:31 ق.ظ http://tanhaie.blogsky.com

طرح جامع آمریکا برای ایجاد تغییرات و دگرگونی‌های اساسی در معادلات سیاسی-امنیتی خاورمیانه، منحصر به حمله آمریکا به عراق نیست و اقدام نظامی علیه عراق جزیی از این سناریوی زنجیره‌ای به شمار می‌رود.

با ما همراه باشید با این سناریو

گیس گلابتون جمعه 5 دی‌ماه سال 1382 ساعت 10:28 ق.ظ http://GisGolabMemory.blogspot.com

دوست عزیز. نظر ندادن به معنی سر نزدن نیست. من به یاد دوستان هستم.

امیر بهادر خوارزمی جمعه 5 دی‌ماه سال 1382 ساعت 04:19 ب.ظ http://www.bahador.ws

سلام دوستِ عزیز بینهایت از coment شما متشکر و ممنونم همچنین بخاطر نوشته زیباای که زحمت کشیدی و برام نوشتی. عزیزم من از تو وبلاگم به شما لینک دادم. بازم ممنون و متشکرم به خاطره اینکه وقت گذاشتی و هم موزیک منو گوش کردی هم وبلاگم رو قابل دونستی و مطالبش رو خوندی. انشالله همیشه موفق و موید باشی. ارادتمند شما امیر بهادر خوارزمی.

پرهون شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 01:07 ق.ظ http://parhoon.blogsky.com

سلام شهیادجان
ما مخلص شمام هستیم عزیز.........
نوشته ت هم که کولاک بود.....

امیر بهادر خوارزمی شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 ساعت 07:36 ق.ظ http://www.bahador.ws

سلام شهیاد جان برای خاطر لینکها ممنونم. در مورد آهنگها هم عزیزم هر کدوم رو خواستی میتونی استفاده کنی باعث خوشحالی منه. ممنون و سپاسگزارم. ارادتمند شما امیر بهادر خوارزمی.

سپهر یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1382 ساعت 03:38 ب.ظ http://avazeghoo.blogsky.com

shahyad jan mamnooon ke be man sar zady movafagh bashi

مجنون فرفری دوشنبه 8 دی‌ماه سال 1382 ساعت 06:58 ب.ظ http://http://www.majnooneferfery.persianblog.com

سلام/ دستت درد نکنه/هم وبت قشنگ بود /وهم فکرت! /به منم سر بزنی ممنون میشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد